چیستی و چرایی رضایت

رضایت چیست؟ از نظر من رضایت، یعنی شاد بودن از آنچه هستیم. که البته من سالها این گونه نبودم و فکر

کنم که بسیاری از مردم هم این گونه نیستند.

در زندگی خودم، بهتر شدن در مهارت رضایت را یاد گرفته ام. با زندگی ام شادم، از خودم و از کاری که

می کنم و به دنبال خوانندگان بیشتر یا بازدید افزون تر از وبلاگم نیستم. خوشحالم از این جایی که هستم.

بسیاری ممکن است بگویند " تو باید هم اکنون این حرف را بزنی چون به درجه ی بالایی از موفقیت

رسیده ای" اما به نظر من این حرف درستی نیست. بسیاری از آنهایی که موفق می پنداریم، از زندگی راضی

نیستند و همیشه به دنبال بیشتر اند و ناشاد از آنچه هستند. دیگرانی که ظاهرا فقیرند یا شغل خوبی ندارند،

از زندگی خود رضایت کامل دارند. به علاوه من فکر می کنم یافتن رضایت، منجر به موفقیت های من شده

است. خرسند بودن به من کمک کرد تا از بدهی خلاص شوم، کمک کرد تا عادت هایم را تغییر دهم، من را

تبدیل به دوست و همکاری بهتر کرد و شاید حتی نویسنده ای بهتر.

بدتر از همه اینکه افرادی با این نگرش، مسیر رسیدن به رضایت را نادیده می گیرند. این رضایت چیزی است

که می توانند همین الان به آن برسند و نه زمانی دور که به درجه ی مطمئنی از موفقیت رسیده اند.


گام عملی: از خودتان بپرسید که آیا الان راضی و خرسند هستید؟ اگر نه، کی می خواهید به آن برسید؟ چه

چیزی شما را از راضی بودن دور نگه داشته است؟


منبع: راهنمایی برای شاد بودن از زندگی 


مسیر رضایت

زندگی ما با تصور اینکه عالی هستیم شروع می شود. می توانیم در پنج سالگی در جمع برقصیم، نانگران از

اینکه دیگران در مورد ما چه فکر می کنند. اما با رشد ما، این احساس رنگ می بازد، به وسیله ی اطرافیان و

والدین و رسانه ها و مواقعی که احساس شرمساری کرده ایم.

به هنگام بزرگسالی به خودمان شک پیدا می کنیم، خودمان را به شیوه ی بدی قضاوت می کنیم، منتقد جسم

خود می شویم، منتقد بی نظم بودن خود، و منتقد تمام اشتباهاتی که کرده ایم. و به جایی می رسیم که

زندگی مان را دوست نداریم.

در نتیجه سعی می کنیم که این خود ناقص مان را پیشرفت دهیم، چون همیشه گند می زنیم به دنبال بهتر

بودن ایم. یا به توانایی مان برای کسب نتیجه ی بهتر شک داریم و در نتیجه از آن ناشادیم. یا چون به توانایی

خود باور نداریم با دست خود تلاش و کوشش را خراب می کنیم. دوست نداشتن خود، منجر به بدتر شدن

روابط، شغل خسته کننده، ناشادی از زندگی، شکایت از زمین و زمان و اغلب عادتهای ناسالمی مثل خوردن

فست فود، زیاده روی در الکل، بی تحرکی، ولخرجی و اعتیاد به بازیهای ویدئویی یا اینترنت می شود.


منبع: راهنمایی برای شاد بودن از زندگی 


رسیدن به فلو "flow" (اشتیاق در کار و زندگی)

آیا تاکنون این تجربه را داشته اید که در اثر تمرکز در کاری ، از محیط اطرافتان غافل شوید؟!

آیا این حالت برایتان پیش آمده که در کاری غرق شوید و متوجه اطرافیانتان نباشید؟!

فکر می کنید چه اتفاقی می افتد؟!

بهترین نتیجه این تجربه ، این است که دیگر افکار منفی به سراغتان نمی آید. بدبینی پس زده می شود و تمام هوش و حواستان در کار غرق می شود و یک حالت لذّت بخش و ارضاء کننده در اثر این احساس تمرکز به شما دست می دهد . به این حالت " فلو" یا شیفتگی و اشتیاق می گویند.


روانشناسی به نام "میهالی سیکزنت میهالی" در دانشگاه شیکاگو در سال (1991) اولین بار به مفهوم " فلو" (شیفتگی یا فعالیت در زمان حال یا حضور در لحظه) اشاره کرد و آن را یک حالت هیجانی و عاطفی تعریف نمود که به فرد هنگامی که کاملاً در فعالیتی غرق می شود دست می دهد و در اثر آن ، شرایط کنونی خود و اطرافیانش را کاملاً فراموش می کند.شاید با خواندن این تعریف ، یاد بازیهای دوران کودکی تان بیفتید. وقتی بچه بودید ، هنگامیکه کاملاً جذب بازی یا اسباب بازیهایتان می شدیدیامی خواستید چیزی بسازید یا کشف کنید و به مهارتی دست پیدا کنید، این احساس را تجربه کرده اید. بیشتر ورزشکاران این احساس را می شناسند و لحظاتی را که در اوج آن بودند، دوست دارند و به خوبی از آن یاد می کنند.


 " فلو" یا شیفتگی مثل ریل سحرآمیزی می ماند که با بهترین تواناییهایتان به جلو می رود و زندگی در همین لحظه و حضور در زمان حال را به خاطرمان می آورد. وقتی زندگی به "درلحظه" محدود می شود ، به گذشته و آینده با تمام تأسفها ، درباره دیروز و نگرانیها برای فردا ، در ما محو می شود. کاملاً غرق در کاری می شویم که در حال انجامش هستیم و خودمان را فراموش می کنیم و دیگر هیچ هیجانی را حس نمی کنیم.

" فلو" موقت بوده و یک حس دائمی نیست . معمولاً غیرمنتظره سر می زند و همانطور که ظاهر شد، ناپدید می گردد. اما حداقل پس از آن ، احساس می کنیم کامل تر ، شادتر و راضی تریم. " فلو" فعالیتی زنده است و فقط در زمان حال رخ می دهد.


 از دید "میهالی" (1988) تجربه " فلو" زمانی رخ می دهد که ما در فعالیتهای کنترل پذیری درگیر هستیم که اگرچه چالش برانگیزند، ولی با داشتن مهارت قابل ملاحظه و انگیزه درونی ما در حال انجامند. زمانی که با تکالیف مورد نظر درگیر می شویم، از خود بی خبر می مانیم. اما همینکه تکلیف به طور کامل انجام شد، به خود می آییم. جالب اینجاست که فعالیتهایی منجر به تجربه " فلو" می شود که به خودی خود هدف هستند. در حالیکه ممکن است در تکالیف این حالت رخ ندهد. چرا که تکلیف در آغاز ممکن است به دلایل دیگری انجام گیرد و دلیل انجام دادنش فراهم ساختن پاداش درونی باشد.


 از دید "میهالی" (1990 و 1997) " فلو" انجام دادن کار است ، بدون اینکه در مورد آن فکر یا احساسی داشته باشید. در این لحظه، در فعالیت گم می شوید. با اینکه کاملاً آگاه هستید ، ولی حرکات شما کم و بیش خودکار است. درواقع این "بازی" است که تسلط دارد و بازی، بازیکن را کنترل می کند. در حالیکه در فعالیتهای معمولی ، اغلب افکار مخرب اجازه دخالت دارند. اما در" فلو" هیچ فضایی برای منفی گرایی باقی نمی ماند. در این لحظات منحصر به فرد، تمرکز و شادکامی به معنای واقعی کلمه ، بروز پیدا می کند.


به تأکید "پریچت" (2004 ترجمه عنقایی 1384) امریکائیها،حالت " فلو" را در سرکار بیشتر از اوقات فراغت خود تجربه می کنند."میهالی"دلیل چنین مسأله ای را اینگونه بیان کرده است : « معمولاً فکر می کنیم بهترین لحظات زندگی ما ، اوقاتی است که آرام، پذیرا و منفعل هستیم .در حالی که بهترین لحظات ،معمولاً وقتی پیش می آید که ذهن یاجسم فردی،بطورداوطلبانه برای موفق شدن در کاری مشکل و ارزشمند به حداکثر توانایی خود برسد.

در واقع بهترین تجربه ، چیزی است که ما باعث وقوع آن می شویم. (1988)»

 دلیل اینکه " فلو" چنین اثر هیجانی و مثبتی دارد ، اینست که وقتی ذهن ما درگیر مسأله ای می شود ، در آن غرق می شویم و در چنین وضعیتی حداکثر توانمان را به کار می گیریم ، در نتیجه این کار می تواند لذت بخش باشد. همه هم و غم ما "درلحظه" متمرکز می شود و با حداکثر قدرت ، روی آن موضوع کار می کند. اینکار باعث تجربه ای می شود که نهایت آن به طور چشمگیری مسرت بخش و شادی آور است.


رسیدن به " فلو" (منطقه ویژه را توسعه دهید):

در صورتیکه خواهان تجربه فلو هستید می توانید از مهارتهای ذیل استفاده کنید:


v توجه تان را به زمان حال محدود کنید. در"حال" زندگی کنید. نه به مفهوم "امروز" یا "بطورکلی چه پیش می آید" بلکه به معنای غرق شدن کامل در زمان حال. کاملاً روی کاری که همین لحظه انجام می دهید متمرکز شوید. نه به چیزی که بود یا چیزی که می تواند باشد.گلف بازان معتقدند که ضربه فعلی مهم است نه ضربه قبل و نه ضربه بعد. این اولین قدم به سوی " فلو" است .

v پس از ورود به مرحله اول و برای ماندن در آن یعنی توجه به زمان حال، باید سروصدا و عوامل بازدارنده را از خود دور کنید. این عوامل شامل هرنوع گفتگویی می شود . حتی گفتگوهای درونی. گفتگو با خود منفی و خود کنترلی ، حتی بیشتر از عوامل بازدارنده محیطی می تواند در تمرکزتان اختلال ایجاد کند. بنابراین ذهنتان را آرام کنید. بگذارید افکار بیایند و بروند تا اینکه ذهن آرام شود. فقط روی کاری که انجام می دهید و اتفاقی که می خواهید پیش بیاید، تمرکز کنید. دکتر "ریچارد کیفه" روان شناس ورزشی، برای رسیدن به این مرحله توصیه می کند به آرامی این کلمات را برای خود تکرار کنید. "حالا 000 اینجا 000 این 000" با تکرار این سه کلمه، می توانید خودتان را آرام کنید، تمرکز کنید و همه چیز را در وجودتان برای کاری که در دست دارید، قابل تحمل کنید. ببینید چگونه می توانید توانائیهایتان را در کارتان وارد کنید. برای شروع کار نیاز به این احساس خوب دارید که بدانید بیشترین درخشش شما کجاست. سپس باید خلاق باشید و نگاهی تازه به وظایفتان بیندازید . پس به دنبال آن باشید که به نوعی متفاوت از پس کار برآئید. آن را دوباره بسازید . به نحوی که توانائیهای ویژه خودتان را در آن به کار گیرید.

v شاید شما در کاری یکنواخت و خسته کننده گیرکرده اید که توانائیهایتان را به بازی نمی گیرند. دراین صورت تلاش کنید برای طرحهای خاصی داوطلب شوید و یا در کارهای گروهی و آموزشی ثبت نام کنید و یا توانائیهایتان را درطول اوقات فراغت به خدمت بگیرید. در این خصوص از قوه ابتکارتان که به شما امکان بهره گیری از نقاط قوت خودتان را می دهد، استفاده کنید. شاید این امکان برای شما باشد که بتوانید وظایف جاری خودتان را طوری انجام دهید که بهترین نیروهایتان را به خدمت بگیرد. برای اینکار، یک بازنگری در نقش خود داشته باشید و کسالتها را به فعالیتی تبدیل کنید که نمود واقعی بهترین عملکردتان باشد.

v نگاهی به زندگی خود بیندازید و از خود بپرسید که آیا تا به حال بطور منظم به فعالیتهایی پرداخته اید که همه مسائل و مشکلات خود را از یاد ببرید. مطمئن شوید وظایف و سرگرمیهای متنوعی دارید که انجام بدهید ، از آنها لذت ببرید و به هیجان بیائید. در مطالعه ای که در سال 2000 میلادی به وسیله مؤسسه خیریه سلامت روانی ذهن انجام شد ، در کتاب مثبت اندیشی (1386) کویلیام آمده است « مشخص گردید فعالیتهای ایجاد کننده " فلو" که آدمی را به عالم خوشایند آرامش درونی می برند و بر سلامت روانی اثر می گذارند به ترتیب تأثیرشان چنین معرفی شده اند : گوش سپردن به موسیقی، باغبانی و گلکاری ، نویسندگی و خاطره نویسی، رنگ آمیزی و نقاشی و طراحی ، شعرخوانی و سرودن شعر ، ساختن صنایع دستی، پیاده روی ، گلدوزی ، بافندگی، انجام حرکات ریتمیک.» علاوه بر این ورزش کردن، قایق سواری، شطرنج بازی و کوهنوردی نیز می توانند ایجاد کننده حسّ " فلو" باشند.


v فعالیتها و تکالیفی را برگزینید که با سطح مهارت و توان شما همخوان باشد. در غیر اینصورت ممکن است با یکی از دو مشکل زیر مواجه شوید:

1- اگر در وضعیتی چالش برانگیز قرارگیرید که از مهارت سطح پائینی برای آن برخوردارید، دچار اضطراب می شوید ، چرا که کنترل ناپذیر به نظر می رسد.

2- اگر فعالیت شما با چالش کمی روبرو باشد و مهارت شما قابل قبول و بالا باشد، دچار ملال و خستگی می شوید.پس فعالیتی را برگزینید که با سطح چالش قابل قبول و در توان مهارتی شما باشد تا بتواند موقعیتی را فراهم کند که بتوان " فلو" را تجربه کرد.

در صورتیکه مایل هستید " فلو" را تجربه کنید، فعالیتهایی را برگزینید که هدف روشن داشته باشند نه مبهم و درعین حال بازخورد حاصل از حرکت به سوی این هدف نیز فوری باشد نه با تأخیر. هرقدر هدفتان در فعالیتها روشنتر باشد، امکان درگیر شدن با آنها افزایش خواهد یافت. در این حالت ، رقابت کنندگان یا انجام دهنده ها، در هر لحظه می دانند که آیا می برند یا می بازند. می توانند پیش ببرند یا نمی توانند. از آنجایی که چنین تکالیفی در جهت اهداف مشخص حرکت کرده و بازخوردهای آنی دریافت می کند، قادر است به شما در تمرکز یافتن بر تکلیف کمک کند و سطح عمیقی از تمرکز را تجربه کنید. درنتیجه این امر می تواند به از دست دادن خودآگاهی منجر شود. در این حالت کارمند با کار و ورزشکار با ورزش یکی می شود . مراقب باشید هرگونه لغزش در تمرکز و یا افکار خودانتقادگری و خودگوئیهای منفی شما را از تجربه " فلو" بازمی دارد و کیفیت عملکرد ماهرانه شما را کاهش می دهد. پس به هنگام تجربه " فلو" از خود نپرسید بهتر است این کار را انجام دهم یا آن کار را. زیرا سبب می شود در تجربه " فلو" خلل ایجاد گردد.


یکی از نتایج فقدان موقت خودآگاهی ، آن است که پس از تجربه " فلو" احساس خوبی در شما قوّت می گیرد.




مغز افراد دارای “دید مثبت در زندگی” متفاوت‌تر عمل می‌کند.


به گزارش نوروسافاری، در تحقیقی که توسط محققان دانشگاه آکسفورد انجام شد، آنها دریافتند که مسیرهای مغزی فعال در افراد دارای سبک زندگی خلاقانه و مثبت نسبت به افرادی که دارای دید منفی به زندگی هستند، تفاوت‌های معناداری دارند.


 محققان مشاهده کردند که در مغز هر کدام از افراد تحت مطالعه، در نقشه بیش از 200 منطقه عملکردی مغز تفاوت معناداری وجود دارد و سپس به بررسی ارتباطات این نواحی با یکدیگر پرداختند. در این تحقیق دانشمندان نشان دادند که ارتباط قوی بین فعالیت نواحی ویژه‌ای از مغز با فعالیت‌های رفتاری و اجتماعی افراد تحت مطالعه وجود داشت؛ بهترین نمره از بررسی این ارتباطات مغزی مربوط به افرادی بود که رویای بهترشدن و مثبت‌اندیشیدن داشتند و واژگان، رضایت زندگی، دستمزد و سال‌های مدرسه در به‌دست آورن این احساسات دخیل بود.

از سوی دیگر در بدترین وضعیت این ارتباطات مغزی، افراد دارای سابقه عصبانیت، قانون‌شکنی، استفاده از مواد مخدر و وضعیت دارای وضعیت خواب ضعیف قرار داشتند.


نتایج این تحقیقات در Nature Neuroscience به چاپ رسیده است:


A positive-negative mode of population covariation links brain connectivity, demographics and behavior


گزارشی درباره این تحقیق در ژورنال نچر:

‘Wiring diagrams’ link lifestyle to brain function


گزارشی درباره این تحقیق در ساینتیفیک آمریکن:

How Your Brain Is Wired Reveals the Real You


مقاله ای مرتبط در ژورنال نوروایمیج:

Harvard Aging Brain Study: Dataset and accessibility